آرشیداآرشیدا، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره

دخترم هدیه ای از جانب خدا

خاطرات دوران جنینی

سلام.   من قراره تمام خاطرات دوران جنینی را تا تولد بازگو کنم اما چون هنوز زبان گفتن ندارم مامانم زحمت می کشه و از زبان مادرم خاطراتم رو تعریف می کنم.تازه 4 هفتم بود که مامانی فهمید منو بارداره و کلی مامانی و بابایی خوشحال شدن و شادی کردن. من اما هیچ احساسی نداشتم چون هن و ز خیلی خیلی کوچک بودم شاید اندازه سر سوزن اما کم کم داشت زندگیم در رحم مامان شکل می گرفت. هنوز ارتباطی با مامانم حس نمی کردم و مامانم هم هیچ حسی نسبت به من نداشت.من در فضایی آبکی رشد می کردم . 6 هفته و 4 روزم که شد مامان رفت سونوگرافی تا از بودنم مطمئن بشه قلب کوچکم در حال زدن بود و ضربان داشت سن واقعیم هم 5 هفته و 4 روز بود وای که چقدر مامانی ...
11 دی 1391
1